عملیات روانی در سخنرانی های رهبران جنگ دوم جهانی
محمد مسعود بهمنی
مقدمه:
با بررسی تاریخ جنگ جهانی دوم و سخنرانی های رهبران کشورهای متخاصم و درگیر جنگ مشاهده می گردد که آنان مردم و نظامیان کشور خود را به جنگیدن ترغیب کرده و از تسلیم و سستی بر حذر نموده اند و عملیات روانی را به نحو شایسته ای جهت تقویت روحیه نیروهای خودشان و همچنین تضعیف روحیه نیروهای دشمن به کار برده اند و با شگردهای مخصوص کلیه تاکتیک های عملیات روانی از قبیل تشجیع ـ تحریک ـ ارعاب ـ روشنگری و … را در سخنرانی های خود بیان نموده و در راستای منافع ملی کشورشان جملات جالب و آموزنده ای اظهار کرده اند. لذا چون همیشه می بایست از تاریخ درس عبرت گرفت، در این مقاله سخنان تعدادی از رهبران متخاصم و درگیر در جنگ جهانی دوم را گزینش نموده ایم تا با مطابقت با تاکتیک های عملیات روانی توانسته باشیم مبحث عملیات روانی را بیش از پیش به خوانندگان گرامی ارائه نماییم.
عملیات روانی در جنگ جهانی دوم
نکاتی از نطق هیتلر در برابر نمایندگان مجلس آلمان (رایشتاک) قبل از شروع جنگ جهانی دوم[1]:
ـ از این تاریخ به بعد حیات من بیش از همه وقت به ملت آلمان تعلق دارد من آرزوی دیگری ندارم جز آنکه اولین سرباز کشور آلمان باشم. من مجدداً به لباس ملبس شدم که برای من عزیزترین و مقدس ترین لباسهاست. من این لباس را فقط پس از حصول پیروزی ترک خواهم کرد. مگر آنکه تا آن وقت زنده نباشم. (تحریک)
ـ هم حزبیان و سربازان آلمان، من با قلبی شجاع و روحی قوی داخل این مبارزه می شوم. (تحریک)
ـ سراسر حیات من عبارت از نبردی است که منحصراً برای ملت خود و برای تجدید عظمت آلمان صرف کرده ام، در تمام این مبارزه، یگانه شعار من این بوده است «ایمان نسبت به ملت آلمان». (تحریک)
ـ در دنیا کلمه ای وجود دارد که من هیچوقت آن را قبول ندارم و آن کلمه تسلیم می باشد. (تحریک)
ـ امروزه ما نیازمند قلبی شجاع و مملو از ایمان هستیم. (تحریک)
ـ به همان طریق که خود من در هر لحظه حاضر به فدا کردن جان خود برای ملتم و برای آلمان می باشم. از سایرین هم می خواهم تا آنها هم به همان اندازه آماده فداکاری باشند. (تشجیع)
ـ ولی باید همگی بدانند که هر کس در صدد مخالفت با این تقاضای ملی به طور مستقیم و غیر مستقیم برآید از پا در خواهد آمد. خائنین نمی توانند بین ما وجود داشته باشند. (ارعاب)
ـ چیزی که نزد ما مقدس و دارای اهمیت می باشد آن است که ملت ما و آلمان بایستی همیشه زنده و جاویدان بمانند. (تشجیع و تحریک)
ـ از شما نمایندگان آلمان در هر پستی که هستید و هر شغلی را که دارا می باشید انتظار دارم که به وظیفه خود عمل نمایید. شما بایستی پرچمداران استقامت باشید. (تشجیع)
ـ هیچکس حق ندارد از خود سلب مسئولیت کند. (ارعاب)
ـ فداکاری که انتظار آنرا از ما دارند نسبت به فداکاری و از خود گذشتگی که هموطنان چندین نسل پیش ما ابراز داشته اند بزرگتر نمی باشد. مردانی که قبل از ما برای عظمت آلمان به شدیدترین مشقت ها و ناکامی ها تن در داده اند، پیش از آنچه که ما باید انجام دهیم، انجام داده اند. چه فداکاری آنها سهل تر، کم مشقت تر از فداکاری که از ما خواسته می شود نبوده است. (تشجیع)
ـ من انتظار دارم که زن های آلمانی نیز انضباط آهنین ما را رعایت و به طریقی که سرمشق سایرین قرار گیرند در این پیکار ملی شرکت جویند. (تشجیع)
ـ جوانان آلمانی هم بایستی به نوبه خود با قلبی پر فروغ آنچه را که ملت و حکومت نازی انتظار دارد و از آنها می خواهد انجام دهند. (تشجیع)
ـ در صورتی که ما موفق به تشکیل چنین جامعه ای بشویم که کاملاً متحد بوده و یا اراده خلل ناپذیر به هر امری مبادرت ورزد، مصمم گردد که هیچوقت تن به تسلیم ندهد در آن صورت قطعاً اراده ما بر مخاطرات و ناگواری ها غلبه خواهد نمود. (تحریک)
ـ در صورتی که اراده ما به حدی قوی باشد که هیچ مشکلاتی نتواند آن را از کار بیندازد آن وقت است که آن اراده توأم با فولاد خواهد توانست دشواری ها را در هم شکسته و پیروز گردد. (تحریک)
قسمتی از نطق ژرژ ششم پادشاه انگلیس در روز سوم سپتامبر 1939 [2]
ـ اگر ما همگی با اراده قوی نسبت به هدف خود وفادار باشیم و برای هر گونه خدمت و فداکاری لازم خود را مهیا سازیم در آن صورت با کمک خداوند پیروز خواهیم شد. امیدواریم که خداوند همه شما را مورد لطف و عنایت خود قرار داده و حفظ نماید. (تشجیع)
بخشی از اعلامیه آلمان (پس از تصرف لهستان) که از رادیو پخش شد:
ـ اهالی لهستان باید فوراً هر گونه اسلحه ای را که در اختیار دارند به ارتش آلمان تسلیم نمایند و آنانی که از اجرای این دستور سرپیچی کنند محکوم به مرگ خواهند گردید. (ارعاب)
ـ پس از شدت حمله آلمان در نهم ژوئن 1940 در تمام مدت نیروی آلمان از لحاظ تعداد بر نیروی فرانسه برتری کامل داشت و سربازان فرانسوی به کلی فرسوده شده بودند ژنرال ویگان اعلامیه ای صادر نمود و سربازان را به استقامت و پایداری و ماندن در نقاط دفاعی تا آخرین نفس تشجیع نمود[3].
ـ وینیستون چرچیل پس از سقوط فرانسه اعلام نمود که انگلستان مصمم است به تنهایی جنگ را ادامه دهد و در مجلس عوام انگلیس نطقی ایراد کرد که قسمتی از آن از این قرار است[4]:
ـ اگر چه سرزمین های وسیعی در اروپا و در چندین ملت بزرگ و پر افتخار تحت استیلای گشتاپو افتاده و با خطر افتادن زیر چنگال های نازی را احساس می کند ولی ما نه ضعیف و نه از پای در خواهیم آمد. ما تا پایان راه خواهیم رفت. ما در هوا با اطمینان بیشتری خواهیم جنگید ما از جزیره خود دفاع خواهیم کرد و هر چه بر سر ما رسد باز در ساحل ها خواهیم جنگید. ما در بالای تپه ها خواهیم جنگید، ما هرگز تسلیم نخواهیم شد و حتی اگر این جزیره دچار قحطی شود و قسمتی از آن یا تمام آن به صورت برده و بنده در آید، امپراطوری ما در ماوراء دریاها در حالی که با نیروی دریایی بریتانیا مسلح خواهد بود مبارزه را تا لحظه ای که دنیای جدید با تمام توانایی و با تمام نیروی خود برای نجات دنیای قدیم و اعاده آزادی وارد میدان شود ادامه خواهیم داد. (تشجیع و تحریک)
روز نهم ژوئن سال 1940 هیتلر نطق فاتحانه خود را ایراد کرد[5] و پیشنهاد صلح به انگلیس داد ولی وزیر خارجه انگلیس در نطق رادیویی پیشنهاد هیتلر را رد کرد و اعلام نمود تا وقتی آزادی به دست نیامده ما از جنگ دست نخواهیم کشید. هیتلر نمی توانست تصور نماید که انگلستان با وجود شکست فرانسه پیشنهاد صلح او را قبول نخواهد کرد همین که فهمیدن انگلستان به جنگ ادامه خواهد داد فرمان داد تا مقدمات جمله انگلستان را فراهم نماید.
وینیستون چرچیل در مجلس عوام انگلیس اعلام کرد:
ـ هرگز در تاریخ جنگ ها میلیون ها نفر از مردم مرهون فداکاری چند صد نفر نبوده اند در حالی که امروز میلیون ها نفر برای همیشه مرهون فداکاری خلبان ما هستند. (تحریک)
ـ وینیستون چرچیل نخست وزیر انگلیس در زمان جنگ بدون پرده پوشی کشور انگلستان را برای فداکاری آماده کرد و در دنباله بیانات خود در مجلس عوام چنین اظهار داشت: من جز خون و محنت و اشک و عرق چیزی ندارم که به شما نثار کنم، پس بیائید خود را برای انجام وظیفه آماده کنیم و طوری عمل نماییم که اگر امپراطوری انگلستان یک هزار سال دوام کند، مردم بگویند که بهترین ساعات زندگانی آنان همین بود[6]. (تحریک)
ژنرال مونتگمری: نکته اساسی در جنگ روحیه قوا است در صورتی که سایر عوامل برابر باشد طرفی پیروزمند می گردد که دارای روحیه قوی تر باشد، علت شکست ها در تاریخ ناشی از فرماندهی ناقص و عملکرد بد ستادها بوده است. نفرات هرگز به آبروی فرماندهان لطمه وارد نخواهند آورد.[7] (تحریک)
ـ قبل از سقوط یونان و تصرف آن توسط آلمان در جنگ جهانی دوم آخرین پیامی که از رادیوی ((آتن)) انتشار یافت این بود: برادران رشید و صبور باشید. ای یونانیان با نام یونان در ضمیر خود همواره مفتخر و سربلند باشید. ما ملتی درستکار و شجاع بودیم.[8]
نطق مولوتف وزیر امور خارجه شوروی در صبح روز 22 ژوئن 1940 قبل از حمله آلمان به شوروی:
ـ دولت شوروی به ارتش خود دستور داده است که نیروی مهاجم را در همه جا کوبیده و نگذارد که نیروی دشمن خاک ما را اشغال نماید. دولت شوروی اطمینان دارد که ارتش سرخ با فداکاری به این تقاضا پاسخ خواهد داد. این نخستین باری نیست که خاک روسیه در معرض حمله مهاجم مغروری قرار گرفته است.
موقعی که ناپلئون به روسیه حمله نمود کلیه افراد ملت به جنگ بر علیه او برخاستند تا اینکه سر انجام نیروهایش را در هم شکسته و نابودش ساختند. هیتلر مغرور که به خاک ما حمله نموده بدین سرنوشت گرفتار خواهد شد. ارتش سرخ و کلیه افراد کشور بار دیگر به جنگ پیروزمندانه برای نجات آزادی و شرافت خود خواهند پرداخت حکومت شوروی مطمئن است که کلیه افراد کشور از کارگر، برزگر، طبقه روشن فکر، مرد و زن هر یک با آگاهی کامل از وظیفه خود به عمل خواهند پرداخت.
ـ کلیه افراد کشور باید چنان متحد شوند که در تاریخ سابقه نداشته باشد. دولت از کلیه افراد کشور از زن و مرد انتظار مساعدت دارد[9].
ـ نطق مارشال استالین در سوم ژوئیه 1941 پس از حمله آلمان به شوروی[10]:
ـ ارتش سرخ و نیروی دریایی سرخ بر مشکلات و سختی های متعدد فایق آمده و برای دفاع از هر وجب خاک شوروی فداکاری می نمایند شجاعت و رشادت جنگ آوران ارتش سرخ بی مانند است، تمام ملت شوروی دوش به دوش ارتش سرخ برای دفاع از خاک میهن خود قیام نموده اند. دشمن ما ظالم و سنگ دل است هدف او تصرف خاک ماست که با عرق جبین خود آن را آباد کرده ایم و همچنین منظورش به دست آوردن غله و نفت ماست که در نتیجه زحمت و کار ما تهیه و تحصیل شده است. (تشجیع)
ـ بنابراین ما با مسئله حیات و ممات ملل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی روبه رو شده ایم اکنون موضوعی که در پیش است این است که ملل اتحاد شوروی یا بایستی آزاد بمانند و یا طریق ذلت و بردگی را بر گردن نهند. بنابراین بایستی افراد ملل شوروی متوجه این نکته شده که تعدی و سستی را از خود دور سازند. بایستی که زن ها خود را بسیج نموده و تمام امور خود را بر پایه نوین زمان جنگ یعنی بر اساسی که فاقد ترحم نسبت به دشمن باشد قرار دهند. (تحریک)
ـ سپس لازم است که اشخاص جبون و بزدل و کسانی را که باعث وحشت و اضطراب بی اساس گشته و افراد را به فرار تشویق می کنند از صفوف خود خارج سازیم و نیز ضروری است که افراد ملت ما در این مبارزه و پیکار ابداً ترس و هراس دل راه نداده و علیه فاشیست ها که هدف شان اسارت و بردگی است در این جنگ میهنی آزادی بخش با نهایت شهامت به مبارزه بپردازند. (تشجیع)
«لنین کبیر» مؤسس دولت ما گفته است که شجاعت، شهامت، بی باکی و آمادگی برای فداکاری علیه دشمنان میهن از صفات ممتاز ملت شوروی می باشد. لذا لازم است که افراد ارتش سرخ ما که بالغ بر میلیون ها نفر می باشند از این صفات برخوردار باشند. (تحریک)
ـ ملل اتحاد شوروی باید برای دفاع از حقوق و سرزمین خود در مقابل دشمن قیام نمایند. (تحریک)
ـ ارتش سرخ و کلیه هم میهنان اتحاد شوروی بایستی از هر وجب خاک شوروی دفاع کنند. بایستی برای حفظ شهرها، دهات تا آخرین قطره های خون خود مبارزه نموده و از خود شجاعت، ابتکار، پشتکار و چالاکی که مختص ملت ما می باشد ابراز دارند. (تشجیع)
ـ ما بایستی بر ضد اخلال گران پشت جبهه و علیه فراریان و تولید کنندگان وحشت، و انتشار دهندگان شایعات بی اساس بی رحمانه مبارزه نموده و همچنین جاسوسان، عمال تخریب، چتر بازان دشمن را نابود سازیم. (ارعاب)
ـ باید در نظر داشت که دشمن ما بسیار مکار، محیل و در فریفتن و انتشار شایعات کذب تجربه فراوان دارد باید تمام این نکات را مورد توجه قرار داده و در برابر هیچ تحریکی تسلیم نمی گردیم. بایستی کلیه اشخاص را که در اثر بزدلی و جبن باعث ایجاد وحشت گردیده و در امور دفاعی خللی وارد می سازند بال درنگ و بدون توجه به مقام آنها به دادگاه نظامی جلب گردند. (ارعاب)
ـ در نواحی که تحت اشغال دشمن در آمد است باید وضع غیر قابل تحملی برای دشمن همدستان آنان ایجاد کرد و آنها را در هر قدم تعقیب و نابود ساخت و کلیه عملیات آنها را خنثی نمود. (تحریک)
ـ رفقا، نیروهای ما عظیم و دشمن که زیاده از حد مغرور می باشد به زودی به عظمت نیروهای ما پی خواهند برد، در پیکار علیه دشمن مهاجم هزاران کارگر، کشاورز و روشنفکران دوش به دوش ارتش سرخ قیام خواهند نمود میلیون ها نفر از مردم ما برای شرکت در جنگ آماده خواهند شد. (تشجیع)
ـ ما باید با فداکاری با جان نثاری موفق به دفاع از آزادی، شرف و میهن خود گردیم کلیه قوای ما باید مصروف یاری و پشتیبانی از ارتش دلاور سرخ و نیروی دریایی پر افتخار سرخ ما گردد. تمام نیروی ملت برای در هم شکستن دشمن به کار برده شود. (تحریک)
ـ «برای غلبه بر دشمن و به دست آوردن پیروزی به پیش» (تحریک)
ـ روزنامه «فکلیشه ئبو باختر» در روز هفتم سپتامبر 1941 چنین نوشت:
ـ سربازان آلمانی از مشاهده خرابی و ویرانی مناطقی که از آنان عبور می کنند سخت متأثر می گردد اکنون هر جا که سرباز آلمانی قدم می گذارد جز خرابی و ویرانی چیز دیگری نمی بیند و این منظره در او ایجاد تأثر می کند.
(این سیاست روس ها باعث تخریب روحیه سربازان آلمانی گردید.)
ـ آتلی نماینده حزب کارگر در کنگره اتحادیه پیشه وران شوروی به اعضای کنگره گفت که حصول پیروزی مستلزم بالاترین فداکاری از طرف ماست، ما نباید هرگز این فکر را به خود راه دهیم که پیروزی به وسیله دیگران برای ما حاصل خواهد شد هر کسی باید بالاترین درجه همت و کوشش را مبذول دارد. (تحریک)
نتیجه:
رهبران سیاسی و نظامی در جنگ جهانی دوم (که یکی از خونین ترین جنگ های تاریخ بشر می باشد) برای تهییج و ترغیب مردم و نظامیان با سخنرانی های سنجیده و حساب شده سعی در القای روحیه مبارزه و همبستگی در ملت خود داشته و با استفاده از شگردهای تبلیغاتی و عملیات روانی بر روی مخاطبین خود اثرگذار بوده اند. هر کدام از رهبران کشورهای متخاصم اعم از متحدین یا متفقین در جهت منافع ملی کشور خودشان و آرمان ها و اهداف ترسیم شده برای مقابله با دشمن سخنانی را ایراد نموده تا علاوه بر تقویت روحیه و انگیزه در نیروهای خودشان با بیان جملات حساب شده در صدد تضعیف نیروهای دشمن و جبهه مقابل برآمدند و علی الخصوص از تاکتیک عملیات روانی تحریک و تشجیع نهایت استفاده را نموده و با ارعاب جاسوسان و عناصر سست اراده در داخل کشور خودشان از عواقب خیانت و جاسوسی آنان را بر حذر نموده اند، که امید است مورد توجه و استفاده عزیزان واقع گردیده باشد.
والسلام
[1] – تاریخ جنگ جهانی دوم، تألیف سپهبد محمد نخجوان، انتشارات علمی، چاپ دوم 1363، ص 39.
[2] – تاریخ جنگ جهانی دوم، صفحه 44.
[3] – همان کتاب، ص 240.
[4] – همان کتاب، ص 258.
[5] – همان کتاب، ص 259.
[6] – همان کتاب، ص 271.
[7] – همان کتاب، ص 294.
[8] – همان کتاب، ص 400.
[9] – همان کتاب، جلد دوم، ص 26.
[10] – همان کتاب، جلد دوم، ص 70.